آنچه در مورد آمریکای امروز می گوید


استفاده از نیروی مرگبار توسط افسران پلیس در فرگوسن و استاتن آیلند نگرانی های زیادی را در مورد پویایی بین پلیس و شهروندان ایجاد کرده است و بر این واقعیت تأکید می کند که پلیس داستانی مورد علاقه همه زمان ها، کلانتر اندی تیلور از برنامه تلویزیونی اندی گریفیث، بسیار غیرعادی است. -نمایندگی به روز از آنچه که اجرای قانون در قرن بیست و یکم است.

آرمان امروز «پلیس دموکراتیک» است. این به معنایبه طور کلی، نیروی پلیسی که به طور عمومی پاسخگو است، تابع حاکمیت قانون، احترام به کرامت انسانی است و تنها در شرایط محدودی به زندگی شهروندان نفوذ می کند.

برای رسیدن به این ایده آل، پلیس در آمریکا در پنجاه سال گذشته به طور قابل توجهی تکامل یافته است – از اینکه چه کسی افسر می شود تا اینکه چگونه روابط با غیرنظامیان مدیریت می شود و از چه فناوری هایی استفاده می شود.

از نظر جمعیتی، قرن بیستم شاهد ادغام آهسته اما پیوسته اقلیت ها و زنان در نیروهای پلیس بوده است. مدل های مختلف مدیریتی با هدف بهبود روابط با شهروندان نیز در چهل سال گذشته بر پلیس تأثیر گذاشته است. برجسته ترین آنها عبارتند از: پلیس جامعه محور (COP)، پلیس مشکل محور (POP) و پلیس مبتنی بر اطلاعات (ILP). در نهایت، استراتژی‌ها و عملیات پلیس با ادغام سریع فناوری‌های جدید که منجر به کامپیوتری شدن نیروهای پلیس، دسترسی به طیف وسیع‌تری از سلاح‌ها و استقرار فناوری‌های نظارتی می‌شود، عمیقاً دگرگون شده‌اند.

این تغییرات در قرن بیستم آغاز شد. نتایج آنها همان چیزی است که ما اکنون شاهد آن هستیم: هم مثبت و هم منفی.

همه نیروهای پلیس برابر نیستند

پلیس در آمریکا یک حرفه استاندارد نیست که توسط رویه ها و سیاست های تعیین شده هدایت شود. حداقل 18000 آژانس پلیس محلی، ایالتی و فدرال در ایالات متحده وجود دارد. سیستم پلیس ایالات متحده یکی از غیرمتمرکزترین سیستم ها در جهان است.

بیش از 600 آکادمی پلیس ایالتی و محلی در سراسر کشور وجود دارد که برنامه های آموزشی متفاوتی را ارائه می دهند فوق العاده در محتوا، کیفیت و شدت. این، به طور اجتناب ناپذیر، بر روی مهارت ها از فارغ التحصیلان آنها

تفاوت در پلیس نیز نشان دهنده کیفیت رهبری و در دسترس بودن منابع است.

روسای پلیس و فرماندهان منبع حیاتی نفوذ هستند. آنها دکترین (پیشگیری یا سرکوب جرم)، طراحی راهبردها (مشاهده پلیس یا عدم تحمل) را ارائه می‌کنند و شیوه‌ای را که باید اتخاذ شود (به جمع‌آوری مظنونان معمولی یا توقف و جسارت سیستماتیک) شناسایی می‌کنند. اغلب این اقدامات پلیس با انتظارات عمومی همسو نیست. هیئت های بررسی شهروندی – مانند آنهایی که در شهر نیویورک یا سن دیگو هستند – استثنا هستند تا هنجار.

و پس از آن بحث پول وجود دارد. ادارات پلیسی که از نظر مالی فلج هستند به سادگی قادر به ارائه آموزش منظم نخواهند بود. آنها در آن صورت تخصص لازم برای پیگیری انواع خاصی از جرم را نخواهند داشت. برای مثال، پلیس مبارزه با کلاهبرداری نیازمند تخصص مالی و واحدهای تخصصی است.

از روابط عمومی پلیس تا پلیس فشرده

سبک های پلیس در آمریکا با توجه به مخاطبان هدف متفاوت است.

کار پلیس در محله های مرفه اغلب با استراتژی های پلیسی نرم مشخص می شود. به عبارت دیگر، پلیس در آن مناطق بیشتر به دنبال ایجاد احساس امنیت یا روابط عمومی مردم است تا مبارزه واقعی با جرم و جنایت.

با این حال، در محله‌های محروم، حضور و فعالیت پلیس اغلب شدیدتر است. آنها برای هدف قرار دادن جنایاتی که توسط رهبری پلیس و مقامات دولتی به عنوان اولویت شناسایی شده اند، حضور دارند.

در مناطق با جرم و جنایت بالا، پلیس فشرده می تواند به چندین استراتژی و تاکتیک تبدیل شود. روند قابل توجهی که امروزه در رسانه ها مطرح است، «نظامی کردن» پلیس است.

این مبهم شدن تمایز بین پلیس و نهادهای نظامی، بین اجرای قانون و جنگ در دهه 1980 آغاز شد و از آن زمان تنها تشدید شده است. این با لفاظی های سیاست عمومی که خواستار «جنگ علیه جنایت»، «جنگ با مواد مخدر» و «جنگ با تروریسم» بودند، تقویت شد. نیروهای پلیس شروع به دستیابی به تجهیزات نظامی و اجرای آموزش های نظامی کردند اما با کمی پاسخگویی یا بدون پاسخگویی. به عنوان مثال، در پی 11 سپتامبر 2001، چندین اداره پلیس محلی از اداره امنیت داخلی و وزارت دفاع با راهنمایی اندک یا بدون راهنمایی در مورد نحوه خرج کردن پول منجر به خرید غیرضروری تجهیزات نظامی از جمله اتومبیل های زرهی، جلیقه های ضد گلوله برای سگ ها و روبات های پیشرفته خلع سلاح بمب.

در نتیجه شاهد شکوفایی تیم‌های SWAT (تکتیک‌ها و سلاح‌های ویژه) بوده‌ایم: 80 درصد شهرهای با 25000 تا 50000 نفر جمعیت در حال حاضر دارای یک تیم SWAT هستند (نمودار زیر را ببینید.) از اواخر دهه 1990 تا برنامه 1033، وزارت دفاع اجازه انتقال تجهیزات نظامی به ادارات پلیس سراسر کشور را صادر کرده است. از سال 2006 پلیس 93763 مسلسل و 435 زره پوش از پنتاگون خریداری کرده است. همه اینها فقط پتانسیل واقعی و درک شده برای نیروی مرگبار توسط افسران پلیس را افزایش داده است.


نویسنده، نویسنده ارائه شده است

حالا میبینمت

تغییر قابل توجه دیگر در پلیس مدرن افزایش ظرفیت برای نظارت بر فعالیت های مجرمانه و به طور کلی جمعیت است.

سازمان های پلیس اکنون به شبکه گسترده ای از مانیتورهای تلویزیون مدار بسته (CCTV) دسترسی دارند که امکان نظارت بر فضاهای عمومی و خصوصی را فراهم می کند. فقط برای دادن چند عدد، شیکاگو PD به 17000 دوربین از جمله 4000 دوربین در مدارس دولتی و 1000 دوربین در فرودگاه O’Hare دسترسی دارد. پهپادها نیز به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار می گیرند. گشت مرزی ایالات متحده آنها را برای نظارت بر فعالیت های قاچاق مستقر می کند. توسط آنها خریداری شده است یک عدد از ادارات پلیس محلی شامل لس آنجلس، شهرستان مسا (AR)، شهرستان مونتگومری (TX) میامی داد و سیاتل.

علاوه بر این، برخی از سازمان‌های مجری قانون مانند پلیس ایالت ویرجینیا به مردم اجازه می‌دهند تا فایل‌های متنی و ویدیویی مربوط به فعالیت‌های مشکوک را که از گوشی‌های هوشمندشان گرفته شده است، ارسال کنند. این امر همراه با توانایی پردازش مقادیر زیادی از داده ها از طریق نرم افزارهای تخصصی باعث شده است که برخی از سازمان های پلیس – مانند شروپورت – اکنون قادر به پیش بینی وقوع جرم در زمان و مکان هستند.

ممکن است هنوز از سناریوی «گزارش اقلیت» دور باشیم، اما به وضوح وارد یک جامعه نظارتی شده‌ایم که در آن کاهش خطر و آسیب مستقیماً حقوق شهروندی را به چالش می‌کشد. این روند پیش از این با ایجاد فهرست‌های مظنون اشتباه و نظارت‌های فشرده مشکلاتی را در عرصه مبارزه با تروریسم ایجاد کرده است. جوامع مسلمان .

آینه ای از جامعه

از بسیاری جهات، سازمان های پلیس آینه ای از باورها و ارزش های ما به عنوان یک جامعه هستند.

وقتی این فرض را در مورد پدیده پلیس فشرده به کار می‌برم، تعجب آور نیست که شاهد نظامی‌سازی پلیس در کشوری باشیم که بالاترین میزان مالکیت اسلحه را در میان کشورهای غربی، بالاترین، دارد. میزان قتل با اسلحه در میان دموکراسی های پیشرفته و بزرگترین دستگاه نظامی جهان.

همین بازتاب را می توان در مورد استفاده از فناوری های نظارت پلیس در جامعه ای که فناوری اطلاعات به طور فزاینده ای تعاملات ما را تعریف می کند، انجام داد.

به طور مشابه، رویارویی بین پلیس و شهروندان در چارچوب اجتماعی بزرگتر انتظارات نژادی، طبقاتی و جنسیتی صورت می گیرد. نژادپرستی، جنسیت گرایی و تعصب در خرده فرهنگ های حرفه ای (مانند فرهنگ پلیس) و همچنین در کل جامعه وجود دارد.

در نهایت، پلیس از سیاست جدایی ناپذیر است. سازمان های پلیس دائماً تحت تأثیر فشارهای سیاسی مانند معرفی رئیس پلیس جدید یا قوانین جدیدی هستند که پلیس باید آنها را اجرا کند. وضعیت سیستم پلیس ما، به عبارت دیگر، برای خوب یا بد، معیار دقیقی از وضعیت دموکراسی ما است.


منبع: https://theconversation.com/democratic-policing-what-it-says-about-america-today-35066